27 August 2010

2006 - Spain Again


Tomatito گیتار فلامنکو میزنه و Camilo پیانو جَز.
ترکیب خیلی عالی شده. هم ترکیب دو سبک هم ترکیب دو ساز. فکر میکنم هیچ سازی طیف صدایی کامل تر از پیانو نداشته باشه. در کل آلبوم هیچ جا کمبود صدای بم و زیر صدا احساس نمیشه. از این نظر شاید بهترین ساز برای تست صدای یک کامپوننت "های-فای" باشه!
ملودی های گیتار پیچیده، طولانی و شیرین هستند. گاهی گیتار ملودی میزنه و پیانو ریتم و گاهی هم بر عکس. مقدار زیادی بداهه نوازی در هر آهنگ هست ولی هیچ وقت طولانی نیستند شاید این اثر فلامنکو باشه.
این آلبوم فضای کلاسیک داره ولی سنگین و پیچیده نیست.
این آلبوم در حقیقت ادامه آلبوم Spain از همین دو نفر بوده که بر اساس آهنگSpain  از Chick Corea ساخته شده. خیلی ها معتقدند که بهترین کاره Corea این آهنگ بوده. به هر حال این آهنگ یک قطعه "جز استاندارد" به حساب میاد.
Chick Corea آهنگ Spain رو در سال 1971 با گروه RTF نوشته که علاوه بر گیتار و کیبورد (پیانو)، درام، پرکاشن، ساکسیفون و فلوت هم داشته. این آهنگ رو خیلی ها دوباره اجرا کردن حتی گروه نایما در اجرای زنده.
اگر روزی بلندگوی Back Loaded Horn ساختم اولین آهنگی که باهاش گوش میدم Libertango از این آلبوم خواهد بود، البته با آمپلیفایر لامپی و سی دی پلیر . Nakamichi
کیومرث این آلبومو پیشنهاد کرد.

23 August 2010

1994 - Trilogy


این همه نقد درProgArchives درباره آلبومهای گروههای پروگرسیو جدید می نویسند ولی من هیچ وقت علاقه ای به گوش دادنشون نداشتم. تا اینکه یکی از دوستان 4 تا DVD پروگرسیو جدید به من داد. به پیشنهاد خودش اولین آلبومی که گوش دادم همین آلبوم بود.
Kingston Wall  یک گروه فنلاندی است با خواص انگلیسی. به ناچار باید سبک گروه رو Psychedelic/Space Rock اما مثلا اگر با Pink Floyd یا Eloy مقایسه کنیم خیلی معمولی تره. ملودی های طولانی و سنتی داره. ملودی های گیتار التریک شبیه به کارهای Jimmy Hendrix هستند. خواننده شبیه Robert Plant می خونه. ریتمهای آهنگها هم گاهی از آلبومهای Momentary Lapse of Reason و The Division Bell برداشت شدن. ولی این ها ایراد نیستند نشانه ادای دین به گذشتگان و بزرگان است.
فضای آهنگها پر انرژیست. سولوهای الکتریک خیلی جالب و شیرین هستند. از سازهای الکترونیک هم به عنوان زیر صدا هم به عنوان ریتم استفاده شده. شعرهای آلبوم اغلب قافیه دارن و با لحن و آهنگ خاصی خونده میشن. طوری که بیشتر از ملودی ها جلب توجه می کنن. باید توجه داشت که البوم سال 1994 ساخته شده.
آهنگ اول آلبوم خیلی خوب شروع میشه . آهنگ Take You To Sweet Harmony کاملا مثل راکهای قدیمی است و شعر خیلی خوبی داره.
اما آهنگ آخر، ،The Real Thing خود گروه هم معتقد است که این بهترین آهنگشون بوده. آهنگ متفاوتی است ، هم نسبت به خود گروه هم نسبت به آهنگهای هم دوره. آهنگ با 3-4 دقیقه Ambient با ملودی های ریز الکترونیک شروع میشه. صدای خواننده مثل خیلی ازPsycho ها افکت شده. فصل اول آهنگ با ملودی طولانی گیتار الکتریک تموم میشه. در قسمت دوم آهنگ ساکسیفون ملودی میزند، کمی هم بداحه نوازی دارد. آهنگ با همان فضای شروع، تمام میشود.
شاید اگر 4-3 ،Kingston Wall تا آلبوم دیگه می ساخت خیلی پیشرفت می کرد ولی خودکشی لیدر و نوازنده گیتار الکتریک کار گروه رو تموم کرد.
باید پذیرفت که راک نسبت به 30 سال پیش تغییر کرده. کلا آهنگها شلوغ تر ساخته میشن و خشونت بیشتری دارند و متال آهنگها بیشتر شده و کمتر روی تک نوازی و مهارت های نوازندگی تاکید میشود. شاید این تغییر به خاطر نیاز مردم باشد. شاید هم بخاطر تغییر سازها و امکانات ضبط و پخش آهنگها باشد. (مثلا 40 سال پیش که گرامافون و صفحه باب بوده، قسمت های شلوغ آهنگها بد پخش می شد و با کهنه شدن صفحه ها دیگر اصلا قابل درک نبودند اما با CD و امپلی فایرهای ترانزیستوری و دیجیتال صدا های خش دار و Distort شده هیجان انگیز و قوی پخش می شوند.
به هر حال بعد از این آلبوم با دید بهتری نسبت به گروههای جدید نگاه می کنم.
از سارا تشکر می کنم.

02 August 2010

1998 - Thimar


جز فیوژن جهانی یعنی این. تلفیق موسیقی و سازهای جز با وموسیقی و ساز شرقی با حفظ اصالت هر دو.
سازنده این آلبوم انور ابراهم ، نوازنده عود، متولد کشور تونس است.
آلبوم فضای شرقی دارد ولی همراهی ساکسیفون و کلارینت John Surman و کنتر باس Dave Holland موسیقی جز را به فضای انگلیسی منتقل می کند. آلبوم کاملا آرام و پر از ملودی های کوچک است.
ملودی ها خیلی شیرین و آشنا هستند. این حالت در آلبومهای Dave Holland , John Surman نیست و این یعنی که انور ابراهم است که جز را به این شیرینی کرده .
هیچ وقت صدای عود با این کیفیت نشنیده بودم. فکر می کردم خیلی صدای بمی داره اما کاملا در فرکانس متوسط قرار میگیره و صدای کنتر باس، کاملش می کنه. کیفیت ضبط این آۀبوم خیلی خوب است، معمولا همه آلبوم هایی که ECM منتشر می کند با همین کیفیت است. باید یاد بگیریگ که به Label آلبوم ها هم توجه کنیم.
فیوژن واقعی یعنی این، همه چیز ترکیب شده، ساکسیفون صدایی متناسب با بقیه سازها دارد، درام حذف شده تا فضای عربی و شرقی آهنگ احساس شود. فیوژن این نیست که جز همان جز باشه و فقط یه سه تار یا نی به همان کوک ایرانی در آن اضافه شود.
.
آلبوم آواره از گروه نایما رو خریدم. با دقت گوش کردم. نسبت به خیلی از آلبومهای منتشر در شده این سالها، بهتره. معلومه که خیلی برای ساخت و ضبطش زحمت کشیده شده. اما کیفیت ضبط تا یک آلبوم جز بین المللی فاصله زیادی داره. اهنگ کوچ و واقعا دوست دارم . آهنگ چهارگاه هم فیوژن خوبیه شبیه به آهنگهای Herbie Hacock شده. بیابان سبز هم بداهه های جالبی هم در جز و هم در موسیقی سنتی دارد و شاید پیچیده ترین آهنگ آلبوم باشد. ولی در آهنگ قاسم آبادی (همون آهنگ شاد همیشه) تلفیق از همه آهنگها کامل تر انجام شده، کیبورد حمزه یگانه وقتی از ملودی ایرانی به ملودی جز (چند ثانیه ای هم راک) تبدیل میشه واقعا خوبه، گیتار الکتریک همراه با صداهای اضافی هم خیلی خوبه .
توصیه میکنم حداقل برای حمایت هم که شده این آلبوم را بخرید.

20 July 2010

1996 - Music Speaks Louder Than Words


چند وقت بود دنبال یه جز فیوژن بر پایه گیتار الکتریک می گشتم، که نه به اندازه Pat Metheny پیچیده باشه، نه به اندازه Al Di Meola شلوغ. James Blood Ulmer دقیقاً همین بود.
James Blood Ulmer همیشه با Ornette Colman همکاری داشته و من از این طریق پیداش کردم.
هر آلبوم Ulmer سبک خودش رو داره اما بیشتر آلبوم ها جَز- بلوز هستند که البته با راک فیوژن شدن. به جز آهنگ اول بقیه آهنگها کمتر حالت بداهه نوازی دارن و آهنگ ها مرتب و تمیز ساخته شدن. شاید نشانه جز، بداهه نوازی باشه، اما این آهنگها هیچ چیز از یک جَز کامل کم ندارند.
این آلبوم ساز اضافه نداره، ولی در بقیه آلبومها از ویلون الکتریک، ساکسیفون و سازهای الکترونیک استفاده شده. بعضی آهنگ ها هم شعر دارند که معمولاً خودش می خواند.
باید جز رو به دو قسمت تقسیم کرد. جز با ساکسیفون ، جز بدون ساکسیفون.
جز با ساکسیفون گاهی خیلی خوبه و گاهی هم خیلی اعصاب خورد کنه مثل وقتی صداهای تیز ساکسیفون زیاد باشه و بداحه های زیادی آوانگارد اجرا بشه.

26 June 2010

2007 - Indigena


حوصله قصه نوشتن ندارم.
شیلی، جَز فیوژن، متال، ساکسیفون، فلوت، گیتار الکتریک، گیتار باس قوی ...
بهترین آلبومی که در یکی دو ماه اخیر شنیدم.
ترکیبی از : Weather Report ,Mars Volta, Judas Priest, Deep Purple, Tool, King Crimson
گوشش کن، چه جز گوش میدی چه متال چه راک .

16 May 2010

1995 - Muso Ko


خیلی از ماها که چندتا آلبوم بیشتر از بقیه مردم شنیدیم، یه چیزی باز شدیم (متال باز، راک باز یا پروگ باز) معمولا این یعنی اینکه ما فقط در همین سبک آهنگ گوش می دیم و بقیه سبکها خوب نیستند و حتی قابل گوش کردن هم نیستند. این حالت در متال بازها خیلی شدید تره (منم شاید یه زمانی همینطوری بودم). گاهی هم معتقد می شویم که فلان سبک حتما بد است و هیچ وقت طرفش هم نمی رویم. این تعصب یعنی از دست دادن بقیه کارهای خوبی که در سبکهای دیگر انجام می شود و پذیرفتن کارهای ضعیفی که در سبک ما انجام می شود.
سبک در موسیقی بیشتر در بین شنوندگاه اهمیت داره وآهنگ سازها وقتی آهنگ می نویسن کمتر به این فکر می کنند که آهنگشون در چه سبکی قرار می گیره. در هر سبکی ممکنه آلبوم خوب یا آلبوم کاملا بی ارزش ساخته بشه. البته خوب بودن آلبوم هم سلیقه ای است ولی یک اصولی هم برای تشخیص موسیقی خوب از بد وجود داره.
برای لذت بردن از اصل موسیقی باید تعصب نداشت، باید فکر رو آزاد گذاشت و پیش داوری نکرد. هر آهنگی باید با خودش مقایسه بشه. سو-سن خانم یا دخ-تر ای-رونی در جای خودشون آهنگای بدی نیستن. اگر یه متال باز Happy Nation گوش بده نه متال سبُک شده نه شنونده بچه. اینها محدودیت هایه که برای خودمون ساختیم . برای نمایش روش فکر کردنمون. اصلا انگار به کل فراموش می کنیم موسیقی هنرِنه ابزار و نه صنعت. تمام توجه به کلیپ، شکل قیافه اعضای گروه و شعارها و حاشیه ها جلب شده و خود موسیقی فراموش شده.
دوست داریم بگیم شخصیت ما متاثر از فلان سبک موسیقیه و اگر از سبک دیگه آهنگ گوش بدیم بی شخصیت می شیم. در حالی که موسیقی که زندگی مارو تحت تاثیر قرار بده اساسا بده. موسیقی یک منظره است که در جریان زندگی گاهی یه نگاهی بهش می کنیم.
به نظر من موسیقی یا یک اثر هنریست یا یک سرگرمی. درک هنری بودن موسیقی شاید پیچیده باشه اما سرگرمی بودن نه، کاملا ساده و برای همه در هر شرایطی واضحه. موسیقی سرگرم کننده باید شادی افرین و انرژی زا باشه. هیچ کس سر گرمی غم انگیز و نا امید کننده، سیاسی ، اعتراضی و... نمی خواد. این، هیجان الکی و بیشتر جو گیر شدن ماست که گاهی از شنیدن موسیقی با شعری اعتراضی لذت می بریم وگرنه در اصل و بنیاد، موسیقی ابزار ابراز شادی و احساست بوده. این درسته که گاهی در مراسم های خاص هم از آن استفاده می شده . ولی موسیقی مراسم را کسی در خانه گوش نمی کرده.
خیلی طول کشید که من بی تعصب بشم. الان در هر سبکی آهنگهای خوبی دارم. سعی می کنم هر آهنگی که طرفدار زیادی پیدا می کنه با دقت بشنوم. اما هیچ وقت آهنگی که درباره شکست عشقی و اسیاست و بد بختی مردم و ... حرف می زنه بیشتر از یه بار گوش نمی کنم. موسیقی همان قدر که می تونه اثر مثبت داشته باشه می تونه اثر منفی داشته باشه یه جوری که حتی خودمون هم متوجه نشیم.
موسیقی خوب حتما پروگرسیو یا جز نیست. موسیقی هیجان انگیز فقط متال یا تکنو نیست. از طرفی هم اینطور نیست که همه موسیقیهای سنتی خوبند. یا اینکه موسیقی کلاسیک نهایت هنر موسیقیه. هر آهنگ شادی که برای رقصیدن ساخته می شه، حتما بی ارزش نیست.
باید خیلی زیاد آهنگ گوش کنیم. به جزئیات آهنگی که می شنویم توجه کنیم. باید تمرین کنیم.
.
این Habib Koite اهل کشور مالی است. در اصل گیتاریس بوده و انگار به سبک و کوک خاصی گیتار می زنه.
این آلبوم با آهنگ I Ka Barra پیدا شد، این آهنگ روی ویندوز ویستا گذاشته شده و اسد کشفش کرد.
آهنگ های آلبوم شاید کمی شبیه باشند که نقطه مشترک آنها، شادی، آزادی و سازهای آفریقاییست.
شعر بیشتر آهنگها به زبان محلیه و با سادگی تمام خونده میشه.
کیفیت ضبط و صدا برداری واقعا جالبه. سازهایی با صداهای عجیب به خوبی در کنار هم قرار دارند.

09 May 2010

2004 - Unspeakable & 2010 - Tube Amplifier


درباره JohnZorn می خوندم دیدم BillFrisell تو گروه N.a.k.e.d.City باهاش کار می کرده. درباره PatMetheny می خوندم دیدم باهم دوست بودن. دانلود کردم.
کمی شبیه به PatMetheny هم هست ولی راحت تر و بیشتر بلوز و کانتری تا جز.
برای باستر کیتون هم موسیقی فیلم ساخته.
این پست صرفا به عنوان علامتِ زنده بودن نوشته شده.
.
آمپلیفایر لامپی ساخته شد. عکسهای آن را دوست خوبم آقای مباشرفر در یک گوشه ای قرار داده. (این گوشه)
این هم نقشه اولیه مدار بود . که تغذیه آن به کل تغییر کرد و از رکتیفایر لامپی استفاده کردم.
پروژه نزدیک به 2 ماه کار برد. یک ماه قبلش هم وقت صرف طراحی و تهیه قطعات شد. در حین کار تقریبا مشکلی پیش نیامد. وقتی مدار مونتاژ شد یک هام 50 هرتز در بلندگوها شنیده می شد. بعد از کلی تحقیق و آزمایش معلوم شد که اثر الکترومغناطیسی ترانسهای تغذیه روی چوکهای بلندگو عامل ایجاد نویز است. مشکل با یک پایه که ترانس تغذیه را 90 درجه می چرخاند حل شد. مونتاژ اجزا بدنه بخصوص جعبه ترانسها خیلی سخت بود، واقعا بد طراحی کرد بودم این قسمتشو.
خلاصه در روز 2 اردیبهشت اولین بار کل مدار را تست کردم. رادیو آشپزخانه به عنوان ورودی و یک بلندگوی میدرنج پاره به عنوان خروجی. دو شاخه را به برق وصل کردم، 15 ثانیه بعد صدای مجری رادیو بلند شد. بابام هم بود. خر کیف شدم. ولوم را امتحان کردم، درست بود، شجاع شدم. MP3 Player رو به ورودی وصل کردم، بلندگوی Pioneer هم به خروجی. کلی فکر کرده بودم که اولین آهنگی که باهاش گوش میدم آهنگ 9 از آلبوم The Hidden Land باشه، ولی اون لحظه گیج بودم و The Way Up گذاشتم. به هر حال عالی بود. از هیجان نمی تونستم بشینم ...
بعدا خازن کوپلاژ پلی استر رو عوض کردم و خازن روغنی گذاشتم که باعث شد صدا باز تر بشه . مقاوت 390 اهم هم، 410 اهم کردم .
نتیجه از چیزی که فکر می کردم بهتر شد. صدای آن کاملا باز و فلت است. بیس آن نرمتر و دلنشینتر از آمپهای ترانزیستوری است. جزئیات آهنگ را به خوبی پخش می کند حتی در آهنگهای خیلی شلوغ. آهنگهای کلاسیک را کلا یک جور دیگر پخش می کند و متخصص صدای ساکسیفون است.
10 ثانیه طول می کشد تا لامپ رکتیفایر گرم شود و صدای امپ در بیاید و 15 دقیقه طول می کشد تا کاملا گرم شود و به حالت بهینه برسد، بعد از یک ساعت هم همه جای آن داغ است.
نگران توانِ خروجی بودم از اول. ولی در حالتی که کاملا گرم باشد 6 وات خروجی می دهد که کاملا کافیست بخصوص برای بلندگوهای Pioneer که کمی سنگین هستند.
آهنگ گوش کردن با آن هم لذت شنیدن صدای لامپ را دارد هم لذت شنیدن صدای دستگاه ساخته دست خودم.


My Tube Amplifier Specifications:

Type: SingleEnded Parallel Class A
Output Tube: PCL82
Rectifier Tube: 5V4GA
Output Power: ~6 Watt in 8 Ohm
Frequency Response : 35 - 35000 Hz
Distortion Ratio: 5%


03 April 2010

2001 - Balkan Express

خلاصۀ جز فیوژن یوگوسلاوی.
این آلبوم 8 آهنگ است از 8 گروه که احتمالا در دهه 70 کار می کرده اند. آهنگها با دقت انتخاب شده اند و تناسب دارند.هم جَز فیوژن معمولی دارد هم جَزِ بیگ بند. ساکسیفون به روشی متفاوت از فیوژن های انگلیسی به کار برده شده. ملودی ها گاهی آشنا به نظر می آیند.
همه آلبوم شیرین است نه خیلی شلوغ نه خیلی ملایم.
آهنگ Emina از Lala Kovacev بهترین آهنگ این مجموعه است. کمی صدای MilesDavis می دهد. کمی هم JacoPasterius. ولی با ملودی کاملا متفاوت. صدای هورن کاملا بلند ضبط شده. 4 قطعه ملودی داره که هر کدام با یک نوع ساز بادی اجرا شده. گیتار الکتریک همه جا شنیده میشه. درام محکم است و قابل پیشبینی.
پوریا این آلبوم را پیدا کرده بود. روزی که رفته بودیم کنسرت گفت "یه فولدر پیدا کردم Rare Balkan Jazz که دو سه تا از آهنگاش دیوانه کنندس" (این دقیقا جمله خودش بود). من هم همان شب دانلود کردم و ...
.
مهدی نیازی پیشنهاد کرده بود که اسم 10 آهنگسازی که دوست داریمو به ترتیب علاقه بنویسیم. من از اونجایی که ارتباط چندانی با اشخاص ندارم و فقط آلبومشون برام مهمه اسم 10 تا آلبوم می نویسم. 10 آلبومی که در همه این سالها بیشتر از بقیه آلبومها ازشون لذت بردمو بیشتر از همه گوش دادم می نویسم. از سال 1374 تا الآن. به دو ترتیب می نویسم،
اول به ترتیب علاقه:
1..3. The Mad Hatter - Chick Corea
1..3. Return To Forever - Return To Forever
1..3. Encore - Tangerine Dream *
4..6. 1000 Kilometers - Oregon
4..6. Another Fine Tune You've Got Me In - Gilgamesh
4..6. Six - The Soft Machine
7. Wish You Were Here - Pink Floyd
8. A Deeper Kind Of Slumber - TiamaT
9. Wet Dreams - Richard Wright
10. Bat out of Hell II - Meat Loaf
*این شماره ها که کنار هم هستند یعنی اینکه دقیقا مشخص نیست که کی اول است و کی سوم. ولی به هرحال اون سه تا اول تا سوم هستند.
دوم به ترتیب تاریخ گوش دادن. یعنی زمانی که من این آلبومهارو اولین بار گوش کردم. به ترتیب از الان تا گذشته.
1. 1000 kilometers - Oregon
2. The Mad Hatter - Chick Corea
3. Return To Forever- Return To Forever
4. Six - The Soft Machine
5. Another Fine Tune You've Got me in - Gilgamesh
6. Encore - Tangerine Dream
7. Wet Dreams - Richard Wright
8. A Deeper Kind Of Slumber - TiamaT
9. Wish You Were Here - Pink Floyd
10.
Bat out of Hell II - Meat Loaf*
*به عبارتی آلبوم Bat out of Hell II اولین نواری بود که داشتم.
توضیحات: این 10 آلبوم مربوط به کل دوران آهنگ گوش کردن هستند، نه حال حاضر. مثلا من بعضی از این آلبومها رو در 2 سال گذشته یک بار هم گوش نکردم ولی یه زمانی هر روز گوش می کردم.

22 March 2010

2006 - The Hidden Land


گروه آمریکاییست. درباره سبک، سایت Progarchives به سادگی نوشته جز فیوژن. اما در اصل سبک گروه BlueGrassاست.
اما به نظر من سبک گذاشتن برای این گروه درست نیست. بعد از Oregon این دومین گروهی که این نظرو دربارش دارم. از عناصر همه سبکها استفاده شده. از ملودی های خیلی از کشورها استفاده شده. حتی بعضی جاها احساس می کنم ایرانیه یا عربی.
این سبک BlueGrass زیر مجموعه کانتری محسوب میشه و ریشه ایرلندی داره.
خود Bela Fleck بانجو می زنه. سازی که خیلی وقتها صدایی شبیه به سازهای شرقی میده.
کیفیت ضبط آلبوم عالیه. صدای سازهای مختلف با صداهای الکترونیک خیلی خوب تنظیم شده اند.
آهنگ اول با کیفیت پایین ضبط شده، فکر میکنم به اینکار میگن لو فای رکوردینگ. بعد درآهنگ دوم صدای واقعی آلبوم در میاد. با ملودی ساکسیفون و گیتار الکتریک. خیلی جالبه. ملودی ها به دنبال هم حرکت می کنند، زنده اند. وقتی می شنوم احساس میکنم یک سیال رقیق توی یک سینی بزرگ حرکت میکنه.
معنی واقعی تلفیق اینه. نه اینکه فقط شعر فارسی روی آهنگ غربی یا یک ساز ایرانی در یک موسقی راک.
معنی موسیقی خوب اینه. نه شعاری نه پیامی نه اعتراضی.
موسیقی به خاطر موسیقی.
موسیقی خالص.
ملودی های شیرین و آشنا.
صداهای واضح.

28 February 2010

1973 - Magician's Hat


گروهی از یافته های مهدی نیازی. پروگرسیو از سوئد. بدون ذره ای فضای سوئدی و بدون شلوغ بازیهای سیمفونیک پروگها.
اول آلبوم Lord of The Ring گوش کردم که از این آلبوم سبک تر و راحت تر بود و صدای آلبومهای Rick Wakeman میداد.
اما این آلبوم که نیازی سفارش کرده بود پیچیده تر، جَزتر و بزرگتره و سازهای بیشتری داره.
به نظر من آهنگ اول آلبوم، به تنهایی یه کانسپت آلبوم کامله (در جهت کوچک کردن Thick As a Brick)
کیفیت این آلبوم نسبت به سال ساختش خیلی خوبه، احتمالا Remaster شده.
بعد از مدتها جز فیوژن این آلبومها خیلی خوب بودند. در این مدت آهنگ زیاد گوش دادم و اتفاقات موزیکال زیادی افتاد اما حال پست نوشتن نداشتم. مهمترین اتفاق خریدن صفحه آلبوم Encore بود که گاهی شک می کنم که شاید بهترین آلبومی باشه که تاحالا شنیدم.
.
درباره Hi-Fi:
این دو وبلاگ
آقای آکبری و آقای اسماعیل زاده نظر منو نسبت به Hi Fi خیلی تغییر داد.
اما همچنان نکته ناراحت کننده برای من درباره آدمهای HiFi وHighEnd باز وجود داره. اینکه معمولا با این دستگاه های گران قیمت آلبومهای چندان خوبی گوش نمی کنند. این درسته که برای بعضی ها محدودیت تهیه CD یا صفحه وجود داره، اما خیلی ها هم به همه آلبومهای منتشر شده خارجی دسترسی دارند ولی چیزهای خوبی انتخاب نمی کنند. به نظر من با گوش دادن به صدای افتخاری و شجریان یا Katie Melua یا آهنگهای پاپ معمولی نمیشه درباره صدای یک سیستم صوتی نظر داد.

29 January 2010

2003 - The Stix

این یک آلبوم خوب از گروه جَز فیوژن نروژیست.
بعد از اینکه Jonas Hellburg گوش دادم. فکر کردم احتمالا جَزاسکاندیناوی با بقیه جَزهای اروپایی فرق داره. چون من آلبومهای پروگرسیو و حتی متال ازاسکاندیناوی زیاد شنیدم و واقعا با بقیه اروپاییها فرق دارند.( جوان که بودیم بلک متال هم گوش می کردیم، شعار ما هم این بود "دووم، دث و بلک متال فقط سوئدی-نروژی").
این گروه Jaga Jazzist با وجود اسمش، خیلی هم جَز نیست. یعنی مطابق تصور عادی از جز یا جز فیوژن نیست. بیشتر صداها الکترونیک هستند حتی درام. از ساکسیفون و فلوت و سازهای دیگری هم استفاده می کنند که اغلب افکت زیاد و دیستورشن تشخیص سازها رو سخت می کنه. خواننده هم نداره.
ترکیبیه از Radio Head، Mars Volta و John Caltrane یا آلبومهای آخر Miles Davis.
مثل اینکه به جَزی که اینجوری باشه میگن Nu Jazz. مثل Revolution Void و Jamiroquai
کلاً خیلی Nu Jazz دوست ندارم. ولی برای وقتی که آهنگ خوب و بی دردسر لازمه خیلی خوبه. کلا هیچ Nuای دوست ندارم. معمولا اضافه شدن این دو حرف (یا بعضی وقتها Post) یعنی سبک تر شدن و بازاری شدن و کلیشه ای شدن. البته باید آلبومهای بیشتری گوش داد تا بشه نظر قطعی داد.
ظاهرا Omar Rudriguez Lopez و رفیقاش این گروهو دوست دارن.

22 January 2010

1990 - Jonas Hellborg Group


Jonas Hellborg سوئدی نوازنده بیس است. با John Mclaughlin در Mahavishnu Orchestra و سایر دوستان هندیِ Mclaughlin همکاری داشته. با گروه شخصی خودش هم بیشتر از 20 تا آلبوم ضبط کرده.
خودش به سبکش گفته Art Metal، اما فقط سه یا چهار تا آلبوم به این سبک داشته و بقیه آلبوم ها جَز فیوژن هستند. ولی کم ظرافت تر از جَز فیوژن های معمول.
گفته متال چون خیلی جاها درام الکتریک استفاده کرده و صداهایی شبیه به Iron Maiden یا Rush درست کرده. به هر حال در همه آلبومها چه جَز چه آرت متال، ساز قالب گیتار بیسه.
این آلبوم واقعاً بهترین آلبومش نیست ولی من چون کاور آلبومو دوست دارم پستش می کنم. گوش دادنش هیجان انگیز بود و احساس نوجوانی ایجاد کرد. شاید بعداً آلبوم بهتری ازش پست کردم.
.
درباره فیلم "کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد":
فیلم رو در شرایط نسبتاً خوبی دیدم. تا حالا فیلم ایرانی با این کیفیت صدا و تصویر ندیده بودم. دیجیتال ضبط شده بود و به جزئیات صدا و تصویر توجه زیادی شده بود. چون فیلم-بین نیستم در باره کارگردانی، بازیگری و ... نظر نمیدم.
اما در باره آهنگها و گروهها: به نظر من فقط همون گروه آبرنگ خوب بود که هیچ اسمی ازشون برده نشد و فقط حمزه یگانه و امین طاهری و بقیه در حال تمرین دیده شدند. بعضی از آهنگهایی که نشون داد تاسف بار بود. همون بهتر که به این آهنگها مجوز داده نمیشه.آهنگهایی بسیار معمولی تر از آهنگهای معمولی خارجی می سازند و شعرهای کم ارزشِ سیاه براش می سرایند و توقع مجوزهم دارن.
اگرانقدر شرایط تمرین کردن وآهنگ ضبط کردن سخته، بهتر نیست با این همه سختی یه کاری کرد که ارزش داشته باشه؟ واقعاً یه آلبوم Alternative یا کاملاَ پاپ که فقط درام و گیتارالکتریک اون کمی قوی تره، تو این همه آلبوم که هر روز منتشر میشه کار ارزشمندی حساب میشه؟ Heavy Metalفقط چون شعرش فارسی شده کاره متفاوتیه؟ این آلبوم ها تو دنیا چندم میشن؟
خیلی از این گروهها به سختی می تونن یک آلبوم کامل ضبط کنن. ولی همه جا شلوغ می کنن که ما محرومیم، کسی حمایت نمی کنه، مجوز نمیدن ... بابا خیلی از گروهایی که بعد از 40 سال هنوز آلبومهاشو گوش می کنیم به خرج خودشون آلبوم منتشر می کردن. بله پولدار بودن، هرکاری یه خرجی داره.

چطورهمه بلدن مهمونی بدن 100 تا دختر پسر بریزن تو 65 متر جا. ولی نمی شه همون جا کنسرت داد؟ چطور فیلم زهره یه هفته ای به همه دنیا میرسه ولی یه تک آهنگ یا یه EP به دست علاقه مندان نمی رسه؟ بهتر نیست بیشتر کار کنیم تا حرف بزنیم؟
اگر شما واقعا گروه زیرزمینی هستید، پس اول کار به فکر درآمد و کنسرت نباشین. برای خودتون و دوستاتون آهنگ بزنید و آهنگها رو تو اینترنت پخش کنید. اینجوری کم کم مشهورهم میشید. خیلی جاها هست که انقدر بی صاحبه که میشه کنسرت داد بدون اینکه آب از آب تکون بخوره. میشه اسپانسر خارجی پیدا کرد. میشه بی دردسر رفت دبی و ترکیه یا ارمنستان تو یه کافه کنسرت داد ایرانی های اونجارو دعوت کرد.
آقا، مگه نمیگی وزارت ارشاد به شعر گیر میده؟ خوب آهنگ بی کلام بساز. خواننده زن استفاده نکن. لازم نیست مشکلات اجتماع رو گوش زد کنی. از قسمتهای نمایشی کار کم کن. قسمتهایی رو که برای جلب توجه دخترا اضافه کردی حذف کن. شکل آدمهای معمولی باش. اینجوری مرکز موسیقی صدا و سیما خودش آهنگاتو از رادیو پخش می کنه.
همین آبرنگ مگه نیست؟ هم کنسرت داشته هم مصاحبه هم آلبوم منتشر کرده(نایما). مگه گروه باراد نبود؟ مگه بهرام آقاخان نیست؟ همین رادیو پیام گاهی آهنگهایی پخش می کنه از گروههای گم نام ایرانی که آدم کیف میکنه. پس میشه مجوز گرفت. به هر کاری مجوز نمیدن و چه خوب که نمیدن. اگه به همه مجوز می دادن هفته ای یه گروه آریان یا شادمهر عقیلی در میومد که میشد مایه آبروریزی تو شبکه های ماهواره ای ایرانی. هرکی به عشق موسیقی از ایران رفته 2 ماه بعد با 4 تا دخترخارجی در حال قر دادن دیده شده. چرا واقعاً؟
البته درسته که سلیقه عمومی همین چیزهاست. ولی دوستانِ زیرزمینی می خوان متفاوت باشن. به نظر من متفاوت بودن فقط این نیست که یه آهنگ خارجیو با شعر فارسی بخونیم. به اندازه کافی پاپ، رپ، آلترناتیو و هوی متال آمریکایی انگلیسی داریم که دیگه به ایرانیش (اون هم با این کیفیت پایین) نیازی نیست.
آخرش اینکه: وضعیت موسیقی در ایران افتضاحه ، اما اگر ما بیخودی صدا درنیاریم ممکنه که صدای آهنگ اون تک و توک آدمهایی که کارشون درسته بهتر شنیده بشه.

02 January 2010

1971 - Nová Syntéza

Blue Effect : جَز فیوژن از جمهوری چک. (در چک به Modrý Efekt مشهور است)
با هرچه فیوژن شنیده بودم فرق دارد. جَزاش "بیگ بند" است و راک اش غیر انگلیسی.
آلبوم اجرای مشترک گروه با ارکستر جَز چک است که بسیار خوب تنظیم و ضبط شده، خیلی شاد، هیجان انگیز و شلوغ است.
Blue Effect در آلبومهای بعدی کمتر جَز و بیشتر پروگرسیو شد.
به طور عجیبی به این آلبوم Balkan Express (که مجموعه ای از فیوژنهای یوگوسلاوی است) شباهت دارد. این دو آلبوم و مجموعه Verve Jazz Masters علاقه به جَز قدیمی و ارتباط بین Django Reinhardt و Biréli Lagrène هم علاقه به جیپسی جَز در من احداث کردند.
.
این شبها کم می خوابم، بد می خوابم، بیدار می خوابم.
خواب مدرسه می بینم، خواب آهنگ می بینم. فکرم در خواب بیدار می ماند.
شاید چون زیاد آهنگ گوش می کنم.