16 May 2010

1995 - Muso Ko


خیلی از ماها که چندتا آلبوم بیشتر از بقیه مردم شنیدیم، یه چیزی باز شدیم (متال باز، راک باز یا پروگ باز) معمولا این یعنی اینکه ما فقط در همین سبک آهنگ گوش می دیم و بقیه سبکها خوب نیستند و حتی قابل گوش کردن هم نیستند. این حالت در متال بازها خیلی شدید تره (منم شاید یه زمانی همینطوری بودم). گاهی هم معتقد می شویم که فلان سبک حتما بد است و هیچ وقت طرفش هم نمی رویم. این تعصب یعنی از دست دادن بقیه کارهای خوبی که در سبکهای دیگر انجام می شود و پذیرفتن کارهای ضعیفی که در سبک ما انجام می شود.
سبک در موسیقی بیشتر در بین شنوندگاه اهمیت داره وآهنگ سازها وقتی آهنگ می نویسن کمتر به این فکر می کنند که آهنگشون در چه سبکی قرار می گیره. در هر سبکی ممکنه آلبوم خوب یا آلبوم کاملا بی ارزش ساخته بشه. البته خوب بودن آلبوم هم سلیقه ای است ولی یک اصولی هم برای تشخیص موسیقی خوب از بد وجود داره.
برای لذت بردن از اصل موسیقی باید تعصب نداشت، باید فکر رو آزاد گذاشت و پیش داوری نکرد. هر آهنگی باید با خودش مقایسه بشه. سو-سن خانم یا دخ-تر ای-رونی در جای خودشون آهنگای بدی نیستن. اگر یه متال باز Happy Nation گوش بده نه متال سبُک شده نه شنونده بچه. اینها محدودیت هایه که برای خودمون ساختیم . برای نمایش روش فکر کردنمون. اصلا انگار به کل فراموش می کنیم موسیقی هنرِنه ابزار و نه صنعت. تمام توجه به کلیپ، شکل قیافه اعضای گروه و شعارها و حاشیه ها جلب شده و خود موسیقی فراموش شده.
دوست داریم بگیم شخصیت ما متاثر از فلان سبک موسیقیه و اگر از سبک دیگه آهنگ گوش بدیم بی شخصیت می شیم. در حالی که موسیقی که زندگی مارو تحت تاثیر قرار بده اساسا بده. موسیقی یک منظره است که در جریان زندگی گاهی یه نگاهی بهش می کنیم.
به نظر من موسیقی یا یک اثر هنریست یا یک سرگرمی. درک هنری بودن موسیقی شاید پیچیده باشه اما سرگرمی بودن نه، کاملا ساده و برای همه در هر شرایطی واضحه. موسیقی سرگرم کننده باید شادی افرین و انرژی زا باشه. هیچ کس سر گرمی غم انگیز و نا امید کننده، سیاسی ، اعتراضی و... نمی خواد. این، هیجان الکی و بیشتر جو گیر شدن ماست که گاهی از شنیدن موسیقی با شعری اعتراضی لذت می بریم وگرنه در اصل و بنیاد، موسیقی ابزار ابراز شادی و احساست بوده. این درسته که گاهی در مراسم های خاص هم از آن استفاده می شده . ولی موسیقی مراسم را کسی در خانه گوش نمی کرده.
خیلی طول کشید که من بی تعصب بشم. الان در هر سبکی آهنگهای خوبی دارم. سعی می کنم هر آهنگی که طرفدار زیادی پیدا می کنه با دقت بشنوم. اما هیچ وقت آهنگی که درباره شکست عشقی و اسیاست و بد بختی مردم و ... حرف می زنه بیشتر از یه بار گوش نمی کنم. موسیقی همان قدر که می تونه اثر مثبت داشته باشه می تونه اثر منفی داشته باشه یه جوری که حتی خودمون هم متوجه نشیم.
موسیقی خوب حتما پروگرسیو یا جز نیست. موسیقی هیجان انگیز فقط متال یا تکنو نیست. از طرفی هم اینطور نیست که همه موسیقیهای سنتی خوبند. یا اینکه موسیقی کلاسیک نهایت هنر موسیقیه. هر آهنگ شادی که برای رقصیدن ساخته می شه، حتما بی ارزش نیست.
باید خیلی زیاد آهنگ گوش کنیم. به جزئیات آهنگی که می شنویم توجه کنیم. باید تمرین کنیم.
.
این Habib Koite اهل کشور مالی است. در اصل گیتاریس بوده و انگار به سبک و کوک خاصی گیتار می زنه.
این آلبوم با آهنگ I Ka Barra پیدا شد، این آهنگ روی ویندوز ویستا گذاشته شده و اسد کشفش کرد.
آهنگ های آلبوم شاید کمی شبیه باشند که نقطه مشترک آنها، شادی، آزادی و سازهای آفریقاییست.
شعر بیشتر آهنگها به زبان محلیه و با سادگی تمام خونده میشه.
کیفیت ضبط و صدا برداری واقعا جالبه. سازهایی با صداهای عجیب به خوبی در کنار هم قرار دارند.

09 May 2010

2004 - Unspeakable & 2010 - Tube Amplifier


درباره JohnZorn می خوندم دیدم BillFrisell تو گروه N.a.k.e.d.City باهاش کار می کرده. درباره PatMetheny می خوندم دیدم باهم دوست بودن. دانلود کردم.
کمی شبیه به PatMetheny هم هست ولی راحت تر و بیشتر بلوز و کانتری تا جز.
برای باستر کیتون هم موسیقی فیلم ساخته.
این پست صرفا به عنوان علامتِ زنده بودن نوشته شده.
.
آمپلیفایر لامپی ساخته شد. عکسهای آن را دوست خوبم آقای مباشرفر در یک گوشه ای قرار داده. (این گوشه)
این هم نقشه اولیه مدار بود . که تغذیه آن به کل تغییر کرد و از رکتیفایر لامپی استفاده کردم.
پروژه نزدیک به 2 ماه کار برد. یک ماه قبلش هم وقت صرف طراحی و تهیه قطعات شد. در حین کار تقریبا مشکلی پیش نیامد. وقتی مدار مونتاژ شد یک هام 50 هرتز در بلندگوها شنیده می شد. بعد از کلی تحقیق و آزمایش معلوم شد که اثر الکترومغناطیسی ترانسهای تغذیه روی چوکهای بلندگو عامل ایجاد نویز است. مشکل با یک پایه که ترانس تغذیه را 90 درجه می چرخاند حل شد. مونتاژ اجزا بدنه بخصوص جعبه ترانسها خیلی سخت بود، واقعا بد طراحی کرد بودم این قسمتشو.
خلاصه در روز 2 اردیبهشت اولین بار کل مدار را تست کردم. رادیو آشپزخانه به عنوان ورودی و یک بلندگوی میدرنج پاره به عنوان خروجی. دو شاخه را به برق وصل کردم، 15 ثانیه بعد صدای مجری رادیو بلند شد. بابام هم بود. خر کیف شدم. ولوم را امتحان کردم، درست بود، شجاع شدم. MP3 Player رو به ورودی وصل کردم، بلندگوی Pioneer هم به خروجی. کلی فکر کرده بودم که اولین آهنگی که باهاش گوش میدم آهنگ 9 از آلبوم The Hidden Land باشه، ولی اون لحظه گیج بودم و The Way Up گذاشتم. به هر حال عالی بود. از هیجان نمی تونستم بشینم ...
بعدا خازن کوپلاژ پلی استر رو عوض کردم و خازن روغنی گذاشتم که باعث شد صدا باز تر بشه . مقاوت 390 اهم هم، 410 اهم کردم .
نتیجه از چیزی که فکر می کردم بهتر شد. صدای آن کاملا باز و فلت است. بیس آن نرمتر و دلنشینتر از آمپهای ترانزیستوری است. جزئیات آهنگ را به خوبی پخش می کند حتی در آهنگهای خیلی شلوغ. آهنگهای کلاسیک را کلا یک جور دیگر پخش می کند و متخصص صدای ساکسیفون است.
10 ثانیه طول می کشد تا لامپ رکتیفایر گرم شود و صدای امپ در بیاید و 15 دقیقه طول می کشد تا کاملا گرم شود و به حالت بهینه برسد، بعد از یک ساعت هم همه جای آن داغ است.
نگران توانِ خروجی بودم از اول. ولی در حالتی که کاملا گرم باشد 6 وات خروجی می دهد که کاملا کافیست بخصوص برای بلندگوهای Pioneer که کمی سنگین هستند.
آهنگ گوش کردن با آن هم لذت شنیدن صدای لامپ را دارد هم لذت شنیدن صدای دستگاه ساخته دست خودم.


My Tube Amplifier Specifications:

Type: SingleEnded Parallel Class A
Output Tube: PCL82
Rectifier Tube: 5V4GA
Output Power: ~6 Watt in 8 Ohm
Frequency Response : 35 - 35000 Hz
Distortion Ratio: 5%