27 April 2012

2010 - Abu Nawas Rhapsody



تلفیق موسیقی شرقی با جَز کار جدیدی محسوب نمی شود، احتمالا اولین بار در سالهای1976 و 1977،John McLaughlin  در گروه Shakti موسیقی شرقی ( هندی) را با جَز ترکیب کرد و در سالهای بعد گروهای زیادی بوجود آمدند که اساسا تلفیقی بودند، اسم این سبک بعدهاWorld Fusion  شد. موسیقی شرقی از نظر غربیها یا  هندی است یا عربی و به ندرت آهنگ تلفیقی با موسیقی ایرانی یا مثلا ترکی یا چینی ساخته شده است. و اگر هم شده معمولا در خود همان کشور ها باقی مانده و بین المللی نشده است. در بیشتر این گروهها پایه گروه غربی است و نوازنده های مهمان یا فرعی، شرقی هستند.
ظافر یوسف آهنگساز و نوازنده عود، اهل تونس است. او در مدرسه قرآن تحصیل کرده و از جوانی جَز گوش می کرده است و به سبکهای موسیقی شمال اروپا علاقه دارد. موسیقی او، معمولا همراه با دکلمه ها و آوازهای عربی است و اشاره هایی به موسیقی هندی دارد، از سازهای الکترونیک استفاده می کند و گاهی در آلبومهای اول از جَز فاصله می گیرد و به New Age  و حتی راک نزدیک تر می شود.
این آلبوم کاملا اکوستیک است و فضای شرقی تری نسبت به آلبومهای قبلی دارد. به این دلیل که در این آلبوم Tigran Hamasyan که اهل ارمنستان است پیانو میزند. Tigran پیانو را با لهجه شرقی می زند، دقیقا همان چیزی که یک آلبوم تلفیقی نیاز دارد. به جز آوازهایی که ظافر یوسف می خواند بقیه موسیقی رنگ و بوی شرقیِ شدید ندارد. شما در تمام مدت احساس می کنید که یک موسیقی عربی گوش می کنید ولی دقیقا نمی دانید کجای آن عربی است. ای ن به خاطر این است که پیانو  فقط لهجه عربی دارد و ملودی عربی نمی زند.
Tigran Hamasyan به نظر یک نابغه است که هنوز به دوران اوجش نرسیده است. هر چند که در این سالها جوایز زیادی گرفته و در فستیوال های مهم شرکت کرده اما هنوز جای پیشرفت دارد.
عود اساسا یک ساز غم انگیز است. ولی در این آلبوم هم ملودی های غم انگیز دارد هم ملودی های شاد. شاید حس شاد بودن یا نبودن یک آهنگ، تا حد زیادی به خود شنونده بستگی داشته باشد. مثلا در جای که حال خوبی نداریم، یک آهنگ شاد که همه را به رقصیدن می اندازد ما را غمگین می کند. روحیه و احوال آدم گاهی طوری می شود که آهنگهایی که قبلاً موجب خوشحالی بودند، امروز کاملا غم انگیز می شوند. فقط مشکلات روحی و عاطفی نیستند که این حال را در آدم می سازند، گاهی احساس اینکه کسی نیست که این آهنگ خوب را برایش بگذاری، هم یک آهنگ خوب را تبدیل به یک آهنگ ناراحت کننده می کند.

18 April 2012

2006 - The Ultimate Adventure


شکی نیست که Chick Corea مرد شماره یک جَز مدرن است. در سالهای 1960 که با Miles Davis کار می کرد برای اولین بار از سازهای الکترونیک در جز استفاده کرد و می شود گفت که از پایه گذاران جز فیوژن بود.  Chick Corea  جَز فیوژن را با Return To Forever ادامه داد، اما در آلبومهای شخصی خودش نوع جدیدی از جز را بوجود آورد که به جای راک برداشتهایی از موسیقی لاتین و کلاسیک داشت، سازهای الکترونیک در آن استفاده می شد، گوشه های از موسیقی فلامنکو داشت در عین حال پر از عناصر جَز بود. Chick Corea چند گروه دیگر نیز دارد و دوئت هایی با نوازنده های دیگر داشته، در بیشتر از 100 آلبوم نوازنده بوده و 18 جایزه Grammy برده است. از بین گروه های دیگر او شاید Chick Corea's Electric Band مهمتر از همه باشد. بعد از اینکه Chick Corea به ساینتولوژی اعتقاد پیدا کرد تغییراتی در آلبومهایش ایجاد شد. فضا سازی ها بیشتر شدند. ملودی های شرقی و آفریقایی به آهنگها اضافه شد. خودش می گوید که می خواهد موسیقی اش برای مردم مفهوم داشته باشد.  
این آلبوم از جمله آلبوم هایی است که بعد از گرایش به ساینتولوژی و بر اساس داستانهای علمی و تخیلی Ron Hubbard ساخته شده و در واقعه در ادامه آلبوم To The Star است.
آلبوم برداشتهایی از موسیقی عربی و آفریقایی دارد، با زمینه فلامنکو. (Chick Corea اصولا به موسیقی اسپانیایی و لاتین گرایش دارد) کلا فضای آلبوم شاد و پر از ملودی است. ملودی های پیانو Rhodes، ساکسیفون، فلوت و گیتار الکتریک. ملودی های مخصوص Chick Corea. ملودی های خالص و آزاد.
گیتار اسپانیش، سازهای عربی و زیر صدا های الکترونیک، فضایی را بوجود آورده که من تا حالا نشنیده بودم. فلوت که گاهی هارمونی های فلامنکو می زند و گاهی ملودی های خیلی ساده و گاهی کلاسیک این فضا را رنگ می کند. آرایش ساز ها در این آلبوم انقدر خوب بوده که به خاطرش جایزه Grammy  گرفته است.
آلبوم به طور کلی سرگرم کننده است ولی با تکنیک و جزئیات زیاد. مثل داستانهای علمی تخیلی که سرگرم کننده و هیجان انگیز هستند ولی پوچ و بی معنی نیستند. لذت بردن از این آلبوم مثل دیدن یک فیلم علمی تخیلی ساده است. این یک آلبوم است که هرگز در دهه 70 مانند آن ساخته نمی شد. آلبومی با هزار رنگ و طعم که شنونده را در خیال غرق می کند. آلبومی که رنگ و بوی سیاسی یا اجتماعی ندارد، خواننده ندارد و مفهومش همان چیزی است که شنونده خیال می کند، نه چیزی که آهنگ ساز می خواهد.
مهم نیست که تا امروز چه چیزهایی شنیده اید. مهم نیست که با جَز آشنا هستید یا نه. اگر فقط آزاد فکر کنید، و معنی موسیقی خوب را بدانید از این آلبوم لذت می برید.